320

320

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۳/۰۸
    ۴۸
  • ۹۴/۱۱/۱۶
    ۴۶
  • ۹۴/۱۱/۱۱
    ۴۵
  • ۹۴/۱۱/۱۰
    ۴۴
  • ۹۴/۱۰/۳۰
    ۴۳
  • ۹۴/۱۰/۳۰
    ۴۲
  • ۹۴/۱۰/۲۳
    ۴۱
  • ۹۴/۱۰/۲۱
    ۴۰
  • ۹۴/۱۰/۱۹
    ۳۹
  • ۹۴/۱۰/۱۵
    ۳۸

۳۷

يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۰ ق.ظ

دلم میخواد اعتراف کنم. یه جورایی انگار عاشق این کارم. و اصلا اشتباه میکنم که بعدش اعتراف کنم. میخوام بگم اشتباه کردم که این راه رو برای زندگی کردن انتخاب کردم. منظورم از این راه یه جور نقابه. چیزی که تو میزنی به صورتت نه برای اینکه تبدیل به آدم دیگه ای بشی، طوری که دوست داری بنظر برسی. فقط به این خاطر که طوری رفتار کنی که به اون چیزی که میخوای برسی. و اون چیزی که من میخواستم هیچی بود. من طوری رفتار کردم که پوچ باشم. این کار رو آگاهانه کردم. شاید چون حال و حوصلشو نداشتم به یه چیز بهتری فکر کنم. به گمونم همینطوره. راستشو بخواین همین الانشم که فکر میکنم از زندگیم هیچ چیز نمیخوام. منظورم از چیز یه چیز بخصوصه. یه چیزی که واقعا حال آدمو جا بیاره. واقعا فکرش رو که میکنم میبینم چی میتونه حالمو جا بیاره جز هیچ چیز. میدونم، میدونم اینا همش مزخرفه. آدمی مثل من هزار سال دیگه هم هیچ چیز نیست، هیچ چیز نداره و هیچ جا نیست. اینجوریاست که میگم این نقابو اشتباهی زدم به صورتم و فکر میکنم این ناکجاآباد هر چی که هست تهش باحاله. حالا حسابی ناراحتم. شایدم نباشم و همه این حرفا رو از سر گرسنگی زده باشم. آخه سر شب فقط چند تا شیرینی برنجی خوردم. زندگی غم انگیزی شده. واقعا دارم راست میگم. هیچ ربطی هم به شیرینی برنجیا نداره. میدونید بالاخره پای صداقتم وسطه.



بعد از تحریر: فکر کردم اینطوری بنویسم بهتره. بهرحال یه اعترافه. چیز بیشتری نیست.

بعد از تحریر۲: گفتم حفره های خالی شده مغزتونو یه جوری پر کنم!

http://s6.picofile.com/file/8228868600/Track_1.mp3.html

  • ۹۴/۰۹/۲۹
  • شیما

نظرات  (۳)

خب؟؟؟ می گفتی؟!
پاسخ:
نه.. چیزی نمیگفتم
چرا هستی اتفاقا من درگیر آنالیز این بودم که چرا تو یهو انقد بیخود شدی؟!!و مگه میشه و دونستم که جوگیری و باید رفع شه! و اقتضای شرایطه که هست!+آهنگ اصن فرستادم هوا!چاگارو چاگارو!پرفکت:-Dوای اشک م درومد از خنده!خدا خیرت بده!
پاسخ:

فحشی چیزی دیگه نبود که دلت بخواد بهم بدی؟! :دی

بیا با هم حرف بزنیم صدف! هر وقت وقت داشتی بگو.

پستتو چند بار خوندم.. دفه ی اول یاد یه دیالوگ فیلمِ نمیدونم چی چی افتادم:
The plan is: no plan
شاید تو فقط نقشه ت رو گفتی.. نه اینکه اعتراف کرده باشی. ینی شاید اصن اشتباهی نکردی که بخوای اعتراف کنی. شایدم من معنی اعتراف رو خیلی منفی دیدم.
فک کنم منظورت اینه که بازی کردنو میخوای.. تهش دنبال برد و باخت نیستی. این ینی خود اون بازی ( حالا هرچی که هست، زندگی مثلا ) واست انقد ارزش داره که خودشو میخوای..


نصف شبی با این آهنگه فقط حال میده بخندی!
پاسخ:
اون آهنگه منم!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی