320

320

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۳/۰۸
    ۴۸
  • ۹۴/۱۱/۱۶
    ۴۶
  • ۹۴/۱۱/۱۱
    ۴۵
  • ۹۴/۱۱/۱۰
    ۴۴
  • ۹۴/۱۰/۳۰
    ۴۳
  • ۹۴/۱۰/۳۰
    ۴۲
  • ۹۴/۱۰/۲۳
    ۴۱
  • ۹۴/۱۰/۲۱
    ۴۰
  • ۹۴/۱۰/۱۹
    ۳۹
  • ۹۴/۱۰/۱۵
    ۳۸

۳۳

چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ق.ظ

یارو مو فرفریه میگفت بازیگری تو خون همه هست، فقط باید حسش کنی. و اینکه خودش هم حسش کرده بود. یعنی به نوعی بازیگر درونش را پیدا کرده بود و شده بود بازیگر. سک و صورتش پر از پشم و پیل های مردانه بود. شبیه آس و پاس های فیلم های دهه هفتاد. مرتیکه یک جوری بلوف میزد که حال میکردی. بعد فلافل - با نوشابه مجانی - سه تومنی اش را پیچید و رفت. فروشنده هه برگشت گفت: شما چی؟ و خندید. گفتم: هنوز حسش نکردم. بعد آقایی توی ایستگاه ازم پرسید: اتوبوس این ساعت میاد؟ که گفتم انشاالله. و رفتم پی تاکسی. که یکی از آن خوب هایش برایم نگه داشت. سوار شدم و رفتم. احتمالا اتوبوس نمی آمد.

ل را هم همانجا دیدم. حسابی خوشحال بود. گذاشتم کیفش را بکند.

  • ۹۴/۰۹/۰۴
  • شیما

نظرات  (۱)

آس و پاس های فیلم های دهه هفتاد... فک کنم حتما یه کت مشکی یا یه کاپشن مشکی هم تنش بوده.. همیشه از آس و پاس های فیلمای دهه هفتاد یاد علی و آتقی میفتم..
خیلی دوس دارم این بلوف زدنا رو.. البته اگه بدونم طرف داره بلوف میزنه. اونوقت دلم میخواد سیر دلم تماشا کنم طرف چقد بازیگری بلده!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی