۱۹
سی دی فروش جماعت همیشه نظر من را جلب میکند. امشب یکی شان را دور و ور ولیعصر دیدم که داشت نسخه های کپی شده دندون طلا را میفروخت. گفتم توی بساطت چی داری؟ هیچ چیز نداشت جز همان دندون طلا و استراحت مطلق. گفتم این کپی برداری ها غیرقانونی است. عجب حرف مزخرفی زدم. و عجب جوابی شنیدم. گفت افلاطون میگوید قانون چیزی است که مردم اجرایش میکنند. خوب من در لحظه هیچ چیز نگفتم. بعد خودش ادامه داد مگر این دو تومن سه تومن ها کجا میرود؟ گفتم کجا میرود؟ گفت توی جیب تهیه کننده. گفتم خوب همین دو تومن سه تومن را هم که شما داری میکنی توی جیب خودت. بعد گفت او سهم خودش را میخورد و اینکه من نگرانش نباشم. حقیقتا من نگران جیب تهیه کننده جماعتم؟ یا نگران جیب سی دی فروش جماعت؟ واقعا هیچ کدام. فقط نمیدانم چطور آن لحظه به ذهنم خورده بود این پول ها خوردن ندارد. بعد گفت اگر دنبال فیلم خوب خارجی هستم برایم می آورد. گفتم باشد جمعه دیگر همینجا میبینمش. همینطوری گفتم که بگذارد بروم. توی راه همه اش داشتم فکر میکردم مردک جمله افلاطون را از کجا شنیده بود.
پ ن: شب تولد غریبی داشتم. در حدود هشت پیام تبریک دریافت کردم و هیچکس را هم ندیدم. تولدم مبارک.
- ۹۴/۰۷/۲۵