۱۷
جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۴ ق.ظ
برای یک دانشجوی چس ترمی - اصطلاحی که اینجا برای ترم یکی ها بکار میبرند. - در یک شهر غریب، وقتی که از جای کوچکی به جای بزرگتری نقل مکان میکند، دلتنگی چه علاجی دارد؟ زنگ بزند به پدر و مادرش یا اینکه بخوابد، موزیک گوش کند یا با این و آن حرف های بی سر و ته بزند یا چه؟ بعدش چه میشود؟ یعنی بعد از آنکه گوشی را گذاشت یا از خواب بیدار شد و یا وقتی که دیگر حرف های بی سر و تهش تمام شده بود. من آن وقت را میگویم که دیگر از همه چیز ناامید شده ای و یک راست روی پنل وبلاگت کلیک کرده ای. از اینجور موقعیت ها حالم بهم میخورد. بدترین چیزهایی که یک بلاگر میتواند بنویسد را همین وقت ها نوشتم. بعدش هم هیچ اتفاقی نیفتاد. بنظرم دلتنگی یک بیماری لاعلاج است. این را مانلی هم میگوید.
پ ن: یه آقاجون داشتم این شکلی بود:
- ۹۴/۰۷/۲۴